۱۳۹۰ فروردین ۲۶, جمعه

قدم زدن در زمینی بدون نقشه


بعد از تماشای فیلم "بیمار انگلیسی" آخرین نگاه های مرد چهره سوخته، که التماسی عمیق را فریاد می زد بر آنم داشت تا بنویسم. وقتی پرستار برای تزریق مورفین برای تسکین درد می آید او با حرکتی سخت تمامی مورفین ها را جلوی او می ریزد و با نگاهش هر آنچه می بایست را می گوید. از شما می خواهم در نگاهش لختی تامل کنید و زیبایی انتظار معشوق را در نی نی چشمانش دریابید. او انتظار می کشد و در پی دیداری می رود...




Almásy :) Thank you, read to me, Will you -)
..--....
(- آلمایژی:)ممنونم، برایم بخوان، باشه؟...
! Read me to sleep
برایم بخوان تا بخوابم!
(- Hana :) My darling, I'm waiting for you
(- هانا:) عزیزم منتظرت هستم،
?How long is a day in the dark, or a week
روز در ظلمت چه مدت است یا هفته؟
The fire is gone now, and I'm horribly cold
حالا آتش خاموش و هوا بسیار سرد است،
I really ought to drag myself outside but then there would be the sun
(- كاترين:) در واقع باید خودم را به بیرون بکشانم، اما تابش خورشید خواهد بود!
Katharine :) I'm afraid I waste the light on the paintings and on writing these words
افسوس که روشنایی را هدر دادم، در دیدن نقاشی‌‌ها و نوشتن این کلمات.
,We die
می میریم،
(- Hana :) We die; we die rich with love and tribes,
(- هانا:) می میریم، می میریم، غنی از عشق و قبایل.
,Tastes we have swallowed
آن چه را بلعیده ایم می‌چشیم.
Bodies we have entered and swum up like rivers,
پیکرهایی‌ که وارد شده‌ایم و چون رود بالا رفته ایم،
Katharine :) Fears we have hidden in, like this wretched cave
(- كاترين:) ترس هایی که در آن نهان کرده ایم، مثل این غار متروک.
,I want all this mark on my body
می‌خواهم پیکر ام نشانی‌ از این داشته باشد.
,We are the real countries
کشور های حقیقی‌ مائیم،
,Not the boundaries drawn on maps with the names of powerful men
نه مرز‌های کشیده شده بر نقشه‌ها با اسامی مردان مقتدر.
,I know you will come and carry me out into the palace of winds
می‌دانم که می آیی تا مرا به قصر باد‌ها ببری،

That's all I've wanted,To walk in such a place with you, with friends, on earth without maps

تنها چیزی ست که خواسته‌ام، با تو قدم زدن در چنین مکانی، با دوستان، در جهانی‌ بدون مرز.
The lamp's gone out and I am writing in the darkness
(- هانا:) اکنون چراغ خاموش شده و من در تاریکی‌ می نویسم ...

آری ، کشورهای حقیقی مائیم، نه مرزهای کشیده شده بر روی نقشه ها به دستِ مجانین قدرت!

۱ نظر:

  1. ساقی ار باده از این دست به جام اندازد
    عارفان را همه در شرب مدام اندازد

    پاسخحذف