۱۳۸۹ مهر ۱۶, جمعه

پوزیتیویسم منطقی



مقدمه:
در اين نوشته سعي بر اين ست كه مخاطب با كليات يكي از مكاتب بشري آشنا گردد . در آن سعي دارم به زبان ساده یک مكتب فلسفي را تبيين كنم تا براي همگان قابل درك باشد . ما بايد بدانيم كه تمامي اين ها شايد در برابر مذاهب از ذهن بشر تراوش كردند و چون منشا آسماني ندارند و از زبان همنوعان ما بيان گرديده نه به دنبال ترساندن عوام و نه به دنبال وعده هاي خيالي بوده اند، بدين علت در خور توجه شايان مي باشند.

شرح مطلب :
فلسفه پوزيتيويسم منطقي كه جايگزين فلسفه اتميسم منطقي گرديد و براي رد متافيزيك و از منطق رياضي استفاده مي كند. اين فلسفه به بررسي و تحليل منطق نحوي كلام و معاني گزاره هاي فلسفي می پردازد. اين مكتب براي اولين بار در سال 1930 مصطلح گرديد.
اين فلسفه از دو چشمه الهام گرفته است:
1- مكتب تحليلي كمبريج
2- انجمن وین

و هم چنين تحت سه جريان فكري قرار دارد:
1- امپرسيسم و پوزيتيويسم قديم
2- متدولوژي علوم تجربي
3- منطق سمبليك و تحليل منطقي زبان
پوزيتيويسم منطقي بر خلاف ماترياليسم ديالكتيك تصور مي كند جوهر هر چيزي مادي است و از بحث در باره جوهر هستي و ... خودداري مي كند.
پوزيتيويست هاي منطقي، متافيزيك را نامعقول و اصطلاحاتي همانند : افلاطوني ، مطلق ، حقيقت ، عشق و به طور كلي مسائل متافيزيكي را تهي مي دانند.
به نظر آنها فقط احكام علمي و مدركات حسي معتبر مي باشد لذا آن ها فراتر از نمود شناسي نمي روند و براي احكام انتزاعي و متافيزيكي ارزشي قائل نيستند و علم تجربي را يگانه راه كسب معرفت مي دانند و به سيستم سازي فلسفي و نظريه بافي هم اعتقاد ندارند و معتقدند كه تمام معارف بايد بر اساس محسوساتsense data علم تجربي متكي باشد. پوزيتيويسم منطقي به امكان فهم علمي ماهيت جهان عيني اعتقاد ندارد و علم بشر را محدود به معلومات حسي مي داند و چون به تجربه علمي اهميت زياد مي دهد به نام امپرسيسم منطقي نيز خوانده مي شود.
بحث نمي كند و اعتقاد دارد چيزي غير از Unknowable و ناشناختني اسپنسر Thing in it selfپوزيتيويسم منطقي هرگز درباره شيئ بالذات كانت احساسات و تصورات ما اصالت و موجوديت ندارد و ما نمي توانيم از وجود خود خارج شويم و جهان را چنان كه هست ببينيم بدين علت پوزيتيويسم منطقي اعتقاد به كشف جوهر اشيا ندارد .
ماديون معتقدند كه پوزيتيويسم منطقي فلسفه اي است كه طبقه بورژوازي براي اغفال مردم ابداع كرده اند چون اين مكتب همانند ايده آليسم عقيده دارد كه از بي نشان نمي توان نشان جست . از نظر ماترياليست ها ايده آليسم بر سه قسم است :

1- ايده آليسم برون ذاتي : اين ايده آليسم منكر جهان مادي نيست ولي ماده را متجلي حقيقتي روحاني ميداند كه اصل است و ماده تابع آن .
2-ايده آليسم درون ذاتي : اين ايده آليسم وجود جهان مادي را انكار مي كند و فقط براي فكر و ذهن اصالت قائل است .
3-ايده آليسم نسبي: معتقد بر نسبي بودن معرفت دارند و قائل به درك كنه اشيا نيستند.

انجمن وين :
اين انجمن در سال 1920 تشكيل گرديد و متشكل از دانشمنداني از قبيل موريتز شليك و هانس هان و فردريش وايسمان و هربرت فيگل و اتو نئو رات و ردلف كارناپ بود. اين گروه سمينارهاي غير رسمي تشكيل مي دادند و آثار لودويك ويتگنشتاين (راجع به مطلبي كه اطلاع نداري اظهار نظر نكن) را بسط ميدادند. آنها سعي مي كردند فلسفه را غربال كرده قسمت هاي علمي و خرافي آنرا جدا كنند و عبارات غير علمي را به عنوان اينكه شاعرانه و يا تصوري و يا انگيزه اي يا عاطفي يا ناشناختني است ، رد كنند . آنها علاوه بر كذب بودن موارد، پوچي آنها را نيز ثابت مي كردند و سعي مي كردند فلسفه را از بيماري كه دچار گرديده برهانند به گفته هربرت فيگل فلسفه مرضي است كه خود فلسفه بايد درمانش كند .
پوزيتيويست ها روش خاصي را در تعيين صحت و سقم يك عبارت فلسفي در پيش مي گيرند . آنها عبارات را به دو دسته تقسيم ميكنند :
1- عبارات تركيبي
2- عبارات تحلیلی
معيار معني دار بودن يك عبارت را به عنوان اصل تحقق مي ناميدند . جملاتي درستي آنها از طريق تجربه اثبات مي گرديد تركيبي مي ناميدند و جملاتي كه نياز به تجربه نداشتند را تحليلي مي ناميدند . نظر آنها اين است كه جملات يا تركيبي هستند يا تحليلي و جمله هم تركيبي، هم تجربي وجود ندارد و به طور كلي جملات تحليلي به فلسفه و جملات تركيبي به علوم مربوط مي شوند.
تفاوت ديگر بين عبارات تركيبي و تحليلي اين است كه يك جمله تحليلي مي تواند ربطي به اشيا موجود در جهان نداشته باشد و صرفا منطقي باشد مانند :
كليه شياطين شياطين اند ما از اين عبارت نمي توانيم صحت و سقم آنرا در يابيم ولي جمله ميز قهوه اي رنگ است يك عبارت علمي است چون عينيت دارد.

جملات تحليلي بي اهميت اند چون فقط از لحاظ منطقي يا تعريف قابل ملاحظه مي باشند حال آنكه جملات تركيبي از واقعيات سخن مي گويند نه موهومات و جملاتي با معني مي باشند .
در نظر پوزيتيويست منطقي, فلسفه نقد زبان است (ويتگنشتاين ) چون فقط بدين وسيله مي توان معاني احكام علمي را روشن كرد و صحت و سقم يك عقيده را روشن كرد . در نظر آنان تحقيقات و مطالعات فلسفي بايد بر مبناي تحليل منطقي زبان صورت گيرد بدين معني كه درباره واقعيات تجربي و احكام كلي كه درباره جهان اظهار شده , از طريق تحليل منطقي زبان بررسي گردد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر