۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه

راسل و منطق سمبلیک




راسل به واسطه قواعد فني كه در منطق سمبوليك پرورانيد نشان داد كه برخی استدلال ها غلط هستند . راسل با تمايز قائل شدن بين صورت نحوي و صورت منطقي يك جمله به تشريح اين مطلب مي پردازد . وي مي گويد : يك جمله ممكن است از لحاظ دستور زبان متداول صورت ( مسنداليه و مسند ) داشته باشد ليكن وقتي به زبان اصول رياضيات برگردانده شد ، ممكن است از نظر منطقي نادرست باشد.
مثلا در جمله ( خدا وجود دارد ) ، از لحاظ دستور زبان ( خدا) مسند اليه و( وجود دارد) مسند است ، ليكن اگر اين جمله را به صورت خاص منطقي آن در آوريم يعني مفهوم اين قضيه را روشن كنيم ، ديگر لفظ ( خدا) يك موضوع منطقي نبوده بلكه يك احتمال منطقي است.
اين كار را راسل تعيين كننده كميت منطقي ناميده است و اين همان عملي است كه در ارتباط با يك لفظ مبهم مثل ( كسي ) يا ( چيزي ) اطلاق مي گردد استعمال اين الفاظ براي اينست كه كه به يك طبقه نامعين و مبهم اشاره كند.
وقتي كه جمله ( خدا وجود دارد ) به صورت خاص منطقي در آيد بدين معني خواهد بود كه :( چيزي و فقط يك چيز قادر مطلق و عالم مطلق و خير مطلق است) و یعنی يك چيز نامعين داراي صفاتي معين از قبيل قدرت مطلق و علم مطلق و احسان مطلق ،است. بدين سان آن جمله از لحاظ منطقي داراي صورتي از(مسند اليه و مسند) نيست بلكه يك قضيه عام است با ساختمان غير اتمي.
مطلبي كه راسل عنوان مي كند مواردي را دربرمي گيرد كه مربوط به اسامي خاص نيستند و بخودي خود داراي معني خاص نمي باشند زيرا فقط اسامي خاص در يك جمله معني دارند . راسل اين عبارات را علايم ناقص ناميده است و مي گويد كه در زبان كامل هر مسند اليهي ( موضوعي ) به يك شي واقعي و هر مسندي ( محمولي ) بر يك خصوصيت واقعي از آن شي دلالت مي كند.

* برنوشتی از کتاب کلیات فلسفه هاپکینز، ترجمه مجتبوی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر