۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

منش یک قهرمان


                               اثری از پیتر پل روبنز (Sir Peter Paul Rubens)
 
اندیشه سیاسی حاکم ( نئولیبرال) مروج نوعی عقلانیت سیاسی است که هرکنش سیاسی شجاعانه و قهرمانانه را به اسم کنشی غیرعقلانی و بی نتیجه نفی می کند. اندیشه ای که در: "هیچ چیزی ارزش آن را ندارد که زندگی مان را به خطر اندازیم"، مرسوم وحاکم است. ژرژ سورل(Georges Sorel) ، متفکر وسندیکالیست برجسته فرانسوی، در كتاب اندیشه هایی درباره خشونت این مساله را پیش می کشد که در لحظاتی از تاریخ، افرادی گرفتار در چنگال بحران های سخت و دگرگون كننده اجتماعی، درجه ای از شهامت و آمادگی برای فداكاری را از خود نمایان می سازند كه زبان از بیان آن ناتوان است و معیارهای جاری و محاسبات عاقلانه و عقل سلیم، قادر به درك آن نیستند. سوال محوری سورل این است که چه عاملی باعث می شود آدمیان به عملی قهرمانانه دست بزنند؟ چه پدیده ای انسان را وا می دارد در برابر مرگ تسلیم نشود و شجاعانه جان خود را به خاطر باورهای خود كه لزوما عقلانی نیز نیست به خطر اندازد؟ درواقع منشاء كنش و عمل جانفشانانه چیست؟ سورل می نویسد:"انسان ها از چه رو باید زندگانی خود را به دلیلی در مخاطره و ورطه هلاكتی افكنند كه به وضوح قابل پیش بینی است و امید منفعت شخصی در آن اندك و خطرجانی در آن بسیار است."
سورل می گوید تنها نیروی محركه (Pouroir moteur) اسطوره ای عظیم است كه آنها را به عمل وادار می سازد و به آنها بینشی می بخشد كه اجازه یابند تا کنش خود را همچون شركت در نبردی، تصویر كنند. بنا به نظر سورل اسطوره، تنها عنصری است که توان ایجاد حرکت رو به جلو با شور و حرارت بی حد را -که اساسا امری است ذهنی و نه عینی- در توده ها می تواند بوجود بیاورد و اشتیاق آنها را برای ساختن دنیایی بهتر برانگیزد. از نظر او هر تحول عظیم و قابل توجهی در طول تاریخ بر مبنای یک اسطوره شکل گرفته و اصلا تاریخ چیزی جز تکرار پی در پی اسطوره ها نبوده است.
وی در این رابطه به بررسی تاریخی در مبارزات این چنینی دست می زند و از دیدگاه های نخستین آبای كلیسای مسیحیت تا انقلاب ماركسی و نظریه سندیكالیستی اعتصاب عمومی را پیرو همین اسطوره ها تلقی می كند. سورل با معرفی جان هنری نیومن، کاردینال نوکیش کاتولیک قرن نوزدهمی، می نویسد: "این یهودی سرگردان که محکوم شده است بدون استراحت همیشه راه برود را می توان نماد عالی ترین آرزوهای نوع بشر دانست". مشخصه یك قهرمان اسطوره ای این است كه ادراك كلی مفیدی از حال به آدمی می دهد وبینشی ناتمام و بی اندام نسبت به آینده را فراهم می سازد ودر واقع افق امید بخش آینده را در وضعیت نا امید کننده حال، با تن رنجورش ممکن می سازد . تا زمانی كه توده ها قهرمانی نداشته باشند هر كس می تواند بدون برانگیختن جنبشی انقلابی مقدمات کنش های جمعی خطرناکی را فراهم سازد.
قهرمان اسطوره ای کسی نیست جز همان ابرمرد نیچه. ابر مردی که در دوران جدید خود گنهکار است و شکست می خورد اما پیروز می شود (ضدقهرمان داستایوسکی). به تعبیر سورل: آنها كه در جهان اسطوره ها زندگی می كنند ازهرگونه مخالفت در امانند. سورل در پردازش خود از برگسون الهام می گیرد. او معتقد است که اسطوره به مثابه یك ساخت بر ناخودآگاه ذهنی ما اثر می گذارد . تاثیر قهرمان بر ناحیه عمیق زندگی ذهنی یا نوعی شهود و اشراق است كه منشاء كنش ما می شود. سورل می گوید که اسطوره ها، دقیقا همان شكل دریافت اشراقی اند. 

"هستی و جهان تنها به عنوان یک پدیده ی زیباشناسانه قابل توجیه است." این سخن نیچه برای سیاست هیچ معنایی ندارد جز آنچه قهرمان - ضد قهرمان می آفریند. در آن چند لحظه ای كه خیره به چشمان اسطوره و با الهام به سخنانش و آن نیروی غریب شادی بخش اش، در حال آفریدن دنیای خیالی در برابر جهان فعلی بوده ایم، درهمان چند لحظه، ولو اینكه آن دنیای خیالی محقق نشود، رها شدیم. او برای لحظه ای به تنهایی جور تمام کنش های نکرده ما را مسیح وار به دوش می کشد. وفادارانه به رخداد، لحظه ای رها می کند و اسیر می شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر